معاون وزیر و رییس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در گردهمایی مشترک اعضای شورای معاونان وزارتخانه و مدیران کل آموزش و پرورش استانها در اردوگاه شهید باهنر« وجوه چهارگانه طرح تحول و دلالتهای کاربردی آنها» را تشریح کرد.
به گزارش روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، آقای دکتر حسن ملکی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، معاون وزیر و رییس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در این گردهمایی موارد مهمی را بیان داشت که متن کامل این سخنان به شرح زیر می باشد:
نشست امروز به گستره کل آموزش و پرورش است. مدیران کل محترم استانها، اعضای شورای معاونان وزارتخانه با حضور مقام عالی وزارت از جهت مدیریّتی، همه آموزش و پرورش را در برمیگیرد. حُسن آن و نقص و کاستی در آن همه جای این نهاد بیبدیل را میتواند تحت تأثیر قرار دهد. لذا شایسته است صریح حرف بزنیم ولی احتیاط را نیز در نظر داشته باشیم. «احتیاط حرفهای» به علاوه «صراحت تحلیل» دو اصل مهمی است که در گفتارهای خود باید مورد توجه قرار دهیم.
وجه درونی تحوّل:
تحوّل به طور ماهوی به درون و بیرون مربوط میشود. اگر به یکی از این دو تأکید کنیم ولی دیگری را از یاد ببریم در مدیریت تحوّل آموزش و پرورش با مشکل مواجه میشویم. ممکن است این مشکلات خیلی مرئی نباشد ولی اثرگذار خواهد بود. تحوّل قبل از بروز و ظهور بیرونی یک امر نفسانی و اخلاقی است. انبیای عظام در هدایت انسانها اوّل تلاش برای بیداری فطرت آنها را داشتند. بر این اساس، باید ابتدا درون انسان متحوّل شود و سپس در بیرون دگرگونی اساسی صورت پذیرد. طرز تلقّی، روحیه، باور و نگرشهای آدمی است که به عملکرد انسان جهت میدهد. قرآن هم همین حقیقت را تأیید میکند. یعنی در آموزههای قرآنی، تغییرات خود فرد است که زمینه برای تغییرات، چه مثبت و چه منفی بوجود میآورد. شما همکاران عزیز توجّه داشته باشید، اگر کسی به مفاد سند تحوّل بنیادین باور نداشته باشد چه اتّفاقی میافتد؟ بیتردید کارهای تحوّلی پیش نخواهد رفت. چون درون آماده نیست، باورعمیق نسبت به تحول هنوز شکل نگرفته است. در نشست امروز شنیدیم یکی از همکاران محترم از برنامه درسی ملی با صفت «بسته» نام بردند و گفتند «برنامه درسی ملی خیلی بسته است» واقعاً منظور چیست؟ اگر منظور از بسته بودن آن است که برنامه درسی ملی براساس فلسفه تربیت اسلامی یک هندسه برای خود دارد سخن درستی است. از این بابت این سند حدود و ثغور دارد. ولی اگر منظور این باشد که این سند در مقابل واقعیتها انعطاف ندارد حرف قابل تأملی است، زیرا که این طور نیست.برنامه درسی ملی در مقابل واقعیّتهای آموزشی خاضع است ولی تسلیم هر واقعیّتی هم نیست. هدف از ذکر این مثال، هشدار این مسئله است که هنوز خودمان راجع به اسناد تحولی نگرش یکسان نداریم. در این حالت باید بگویم که ابتدا باید از این جهت به یک تکلیف قطعی برسیم. در وزارتخانه باید به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که: برای همراهی و همدلی یکپارچه درخصوص سند تحول چه باید کرد؟
باید برنامه داشته باشیم.
وجه بیرونی تحوّل:
وجه بیرونی تحول متأثر از عوامل و منابع مؤثر در طرح تحوّل است، مواردی از قبیل: طرح تحوّل منسجم و قابل دسترس، مدیریّت تحوّلی، ساختار تشکیلاتی تحوّلی، اقتصاد تحوّلی و امثال اینها مؤلّفههای وجه بیرونی تحوّل را نشان میدهند. درست است که درون مهم است ولی از عوامل بیرونی نباید غافل ماند. ما در کنار خود، طرح تحوّل را به عنوان «مبانی» در اختیار داریم، همه نیز آن را مطالعه کردهایم ولی این مبنا با یک سری طرحهای عملیاتی و یا به تعبیر بنده «الگوهای ربط» باید تکمیل شوند. به عبارت دیگر در بُعد نرمافزاری تحوّل علاوه بر اصل سند که مبنای ماست، باید نقشه عمل جهت ساماندهی به «بناها» را داشته باشیم. این یک امر بیرونی است. تصوّر کنید که ما همه چیز داشته باشیم ولی مدیران تحّولی نداشته باشیم چه اتفاقی میافتد؟ مدیر تا به تحوّل حقیقی تمایلی نداشته باشد هیچ اتفاقی نمیافتد. لذا این پرسش قابل طرح است که آیا در اوضاع کنونی، مدیران تحولگرای پای کار داریم؟ چند نفر داریم؟ در چه سطوحی کار میکنند؟
شکّی نیست که مدیران محترم مؤثری در سطح آموزش و پرورش داریم لکن وضع به گونهای است که بتوان به آن امید بست؟ راهکارهای عملیاتی ما در این خصوص چگونه است؟ با چه روشهایی میتوانیم به مدیران تحوّلی بیفزائیم؟ یا ساختار تشکیلاتی را در نظر بگیریم. آیا قادر خواهیم بود با ساختار معیوب و قهر از پژوهش به تحول برسیم؟ ساختاری که اخیراً ابلاغ شده با تحوّل قهر است و تا آشتی نکند تحوّلی به وقوع نخواهد پیوست.ضمن سپاس از زحمات کشیده شده عرض میکنم، ساختار ابلاغ شده را در یک طرف و انتظارات تحوّلی را در طرف دیگر قرار دهید؛ آیا این دو باهم سازگارند؟ با این ساختار میتوان به تحوّل رسید؟ لذا بر توجّه و اصلاح ساختار تأکید دارم. فرصت نیست به سایر وجوه بیرونی تحوّل بپردازم. همین مقدار بگویم که درون و بیرون بهصورت توأمان تحول را پیش خواهند برد.
وجه سوّم: وجه حمایتی است. طرح تحوّل و اجرای آن حامی و همراه میخواهد. سازمانهای ذیربط اگر به یاری ما نیایند وحمایت نکنند، تنها خواهیم ماند. ما در تاریخ آموزش و پرورش این تنهایی و عدم حمایت را چندین بار تجربه کردهایم. فراموش نکنیم که شاخه کاردانش در زمان خود یک اقدام تحوّلی بود ولی به دلیل حمایت نشدن به تدریج از مسیر اصلی خارج شد. اکنون ما در حقیقت کاردانش نداریم. کاردانش همان فنی وحرفهای است که نامش متفاوت است. چرا این تغییر ماهیت اتفاق افتاد؟ چون کاردانش از جهت حمایتی رها شد و از سوی سازمانها و کارفرمایان و نهادهای مرتبط کمک نشد. اکنون تبدیل شده به چیزی که جز «فنی وحرفهای ثانی» نام دیگری بر آن نمیتوان نهاد. اکنون هم اگر طرحهای تحوّلی ما چه در بخشهای فنی و مهارتی و چه در بخشهای نظری و علوم انسانی مورد توجه و حمایت اساسی قرار نگیرند همان اتّفاقات رخ خواهد داد. فراموش نکنیم که تغییر واقعیتها نیازمند انسجام عوامل تغییر است.
وجه چهارم: تحوّل بعد علمی آن است. تحوّل، ریشه در مبانی فلسفی و فکری ما دارد و فلسفه تربیت اسلامی مبنا میباشد. باید از آن صیانت کرده و آن را عملیاتی کنیم. فراموش نکنیم که نقشههای عملیاتی ما به کمک اصول و روشهای علمی و متناسب با ادبیات هر مکانی که در آن کار میکنیم باید تدوین شود. میتوانیم از جامعهشناسی تحوّل، روانشناسی تحوّلی، سیاستگذاری تحوّل، تربیت تحوّلی و امثال اینها حرف بزنیم. اینها علوم مختلف هستند که بر نقشه تحوّل اثرگذار خواهند بود. باید ببینیم که از کدام شاخههای علمی میتوانیم مدد بگیریم تا کار تحوّل ما به سطحینگری دچار نشود؟ اگر قصد داریم کار عمیق انجام دهیم باید از علوم تربیتی و علوم انسانی مختلف و مرتبط یاری بگیریم. از کار خودم در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی مثال بزنم. آیا ما میتوانیم بدون استفاده از اصول و روشهای برنامهریزی درسی راهنماهای برنامه درسی تحوّلی تدوین کنیم؟ راهنماهای ما بوستان فطرت الهی هستند ولی با اصول علمی نیز مورد حمایت قرار میگیرند. به امید روزی که برنامههای تحوّلی ما در آموزش و پرورش میوه بدهند تا ذائقة ما حقیقتاً تحول را بچشد.
ارسال نظر