باسمه تعالی
جوابیه به مقالة «داعش»، «خالکوبی دیوید بکهام»، «جناب خان» و «برنامه ۹۰» در کتاب درسی
شیر بی یال و دم و اشکم که دید!
کتاب «تفکر و سواد رسانهای» از اسفند 1394 وارد جدول ساعات درسی دورة دوم متوسطه و از مهر 1395 وارد مدارس کشور شد. این کتاب با هدف: «پرورش توانایی نقد و بررسی هوشمندانة پیامهای رسانهای، مدیریت بهرهمندی از رسانهها و توانایی تولید مؤثّر پیام بوسیلة رسانههای در دسترس دانشآموز» طراحی و تدوین شده است. در رابطه با محتوای مقالة مورخ 12/7/95 تحت عنوان « پای جناب خان و برنامه ۹۰ هم به کتاب درسی تفکر و سواد رسانهای، باز شده است » نکات ذیل جهت تنویر افکار عمومی ایفاد میشود.
- در درس 5 با عنوان از «بازنمایی تا کلیشه» به تأثیر تکرار و تعمیم در ساختن کلیشه یا انگاره پرداخته شده است. یکی از این کلیشهها مربوط به بازنمایی اسلام و مسلمانان در رسانههای خارجی است. استفاده از تصویر گروهک تفکیری داعش پس از سؤالی آمده است که تأثیر وهابیت و این گروهک را در بازنمایی از اسلام در جهان مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهد. این سؤال به این شرح است: « تأثیر جنایات وهابیّت و گروهکهای قارچگونهای مانند داعش در بازنمایی از اسلام در جهان چگونه بوده است؟ آیا این تصویر، به انگارهای برای بازنمایی اسلام تبدیل شده است؟» عکس و مکث ارائه شده به این تحلیل تعمیق میبخشد.
- در درس 6 با عنوان کلیشة بدن استفاده از تصویر خالکوبی شدة دیوید بکهام و عروسک باربی حداقل استفاده از تصویر برای آموزش مفهوم کلیشة بدن است که پیامدهای آن مبتلا به افراد و جامعه در حال حاضر میباشد. این درس و تصاویر آن با هدف پرورش تفکر سیستمی و شناسایی اهداف این کلیشهسازی در بحثی به نام صنعت پولساز بدن شامل (لوازم آرایشی و پیرایشی، پوشاک، جراحیهای زیبایی و لوازم و تجهیزات پزشکی آن، داروهای چاقی و لاغری، تجارت مواد مخدر مؤثر در کاهش وزن، و ...) در کتاب ارائه شده است.
- در درس هفتم کتاب پانزده فن اقناع ذیل سیزده عنوان ارائه شده است و نمونههایی برای تشخیص این فنون توسط دانشآموزان در کتاب آمده است. سه مورد از این فنون که در یک عنوان آمده به شرح زیر است:
گواهیدادن ستارهها، نخبگان، و مردم عادی
پیامهای رسانهای اغلب کسانی را نشان میدهند که دربارة یک محصول، ایده، عقیده، قانون، و یا هر چیزی دیگر نظر میدهند و آن را تایید و گاهی هم رد میکنند. افرادی که برای این فن استفاده میشوند گاهی چهرهها (ستارهها) هستند و گاهی هم نخبگان و یا حتّی مردم عادی. این فن پای فرد سومی را به میان میکشد تا گیرندة پیام آن چه را که هدف فرستنده بوده راحتتر بپذیرد؛ چرا که اگر سازندة پیام چنین نظری را مستقیم به ما منتقل میکرد در پذیرش آن تردید میکردیم. چهرههایی که شما را به استفاده از فلان برند پوشاک تشویق میکنند چنین حالتی دارند.
تصویر هنرپیشة معروف و یک شرکت چرم داخلی برای شناسایی فن استفاده از ستارگان در تبلیغات به عنوان نمونه آورده شده است تا دانشآموزان با درک مفهوم فن مزبور نمونهای از آن را در بین نمونة سایر پیامهای رسانهای که در آنها فنون اقناع دیگری به کار رفته است شناسایی کنند. بدیهی است این کمترین تمرینی بوده که برای ایجاد مهارت تشخیص فنون اقناع در دانشآموزانی که به طور دائم در معرض تبلیغات رسانههای داخلی و خارجی هستند میتوان ارائه کرد.
- در درس 3 در یک گفتوگوی کلاسی از دانشآموزان خواسته شده است که بخشی از یک برنامة تلویزیونی (مانند خندوانه، نود و ...) را که خودشان با توافق دبیر محترمشان ضبط کردهاند، در کلاس تماشا و با پرسشهای زیر آن را بررسی کنند.
- برنامة منتخب شما کدام ساختار، قالب یا گونة ارائة پیام از طریق تلویزیون را دارد؟
- چه مفاهیم و موضوعاتی به شیوة مستقیم و غیرمستقیم در این برنامه منتقل شده است؟
- چه کسی تولیدکننده و مالک پیام است؟
- چه کسانی جامعة هدف یا استفادهکنندگان از این برنامه هستند؟ چرا این پیام فرستاده شده است؟
- چه سبک زندگی، ارزشها و نقطه نظراتی در این پیام ارائه یا از آن حذف شده است؟
- آیا این پیام در هر فرهنگ، جامعه، زمان و مکان دیگری، همین معانی آشکار و پنهان را دارد؟
طبیعتاً تصاویر این فعالیت از نمونههای برنامههای تلویزیونی مورد توجه گروه سنی مخاطب کتاب (آن هم برگرفته از رسانة ملی) انتخاب شده است.
ماهیت این کتاب ایجاب میکند که برای موضوعات نمونههای رسانهای ارائه کند. اگر کتاب تفکر و سواد رسانهای مجاز به استفاده از تصاویر مرتبط با موضوعات نباشد شیری بی یال و دم و اشکم خواهد بود.
شایان ذکر است: جوابیه به خبرگزاری فارس نیز ارسال شده است.
ارسال نظر