کتاب « تفکر و سوادرسانه ای» کتابی بدیع، وسیع، به روز و استراتژیک است



سید بشیر حسینی در گفت و گو با خبرنگار آموزش و پرورش پانا اظهار کرد: آنچنان که من فرهنگِ زیست‌بومم را شناخته‌ام، بدیهی است که در هر اثر «بدیعی»، بیش از «نقد»های دقیق، عمیق، عالمانه، دلسوزانه و منصفانه بر «متن»، شاهد «واکنش»‌های احساسی و «فرامتن» باشیم؛ یعنی بیش از آنکه نقدهایی«وارد» بر اثر دیده شود، قضاوت‌هایی «حاکم» بر آن، به چشم می‌خورد. این تجربه زیسته، در حوزه مسائل علوم انسانی به‌ویژه شاخه فرهنگ و هنر و رسانه، نه تنها پررنگ‌تر (از منظر کیفی) که متنوع‌تر (از منظر کمّی) نیز، شده و هر چه حیطه اثرگذاریِ اثر، گسترده‌تر و جدی‌تر و مخاطب‌شمول‌تر باشد، عیار نقد کمتر و فشارِ واکنش بیشتر می‌شود.

وی افزود: همه اینها را در «حساسیت فرامتنی» دیگری ضرب کنید به نامِ «قدرت»!مفهومی که مصادیقش به ویژه در سنخ سیاست و اقتصاد، محسوس‌تر شده و صاحبان منافع متعددتر و متنوع‌تری دارد که بسیاری از آنها، خواسته یا ناخواسته، هر چند این مفهومِ محوری، یعنی قدرت را، بیش از هر چیز در معادلات و معاملاتِ علمی و عملی خود لحاظ می‌کنند، لکن مستقیماً نامی از آن نمی‌برند و نشانی از آن عیان نمی‌کنند.

مدیر گروه علوم نوین رسانه دانشکده ارتباطات دانشگاه صدا و سیما گفت: کتاب جدیدالتألیفِ «تفکر و سواد رسانه‌ای» نیز نه تنها اثری در حوزه میان‌رشته‌ای فرهنگ و هنر و رسانه، بلکه به شدت آغشته و آمیخته با درون‌مایه «نقد قدرت» است. چه آن‌که سواد رسانه‌ای، ماهیتاً اولین مفهومی را که به چالش کشیده و مورد سؤال قرار می‌دهد، منشأ یا مبدأ یا خالق یا مالک پیام است و به این پرسش ترکیبی می‌پردازد که: «چه کسی» و بر مبنای «چه غرضی»، قصد دارد که «چه پیام و محتوایی»را در قالب «چه رسانه‌ای و با کدامین ترفندها (تکنیک‌ها)» به «چه مخاطبی» و در «کدامین بستر فرهنگی زمانی و مکانی» منتقل کند؟

وی افزود: بازخوانی همین پرسشِ تو در تو و چندلایه که در ماهیتِ علم ارتباطات به صور گوناگون مطرح شده و در سواد رسانه‌ای به صورت عمومی، صورت‌بندی شده و به عموم مخاطبان گوشزد می‌شود، نسبت پرسشگرانه و حتی نقادانه سواد رسانه‌ای نسبت به تولیدات رسانه‎ای را بر ملا کرده و چون در سواد رسانه، بر خلاف منش و روش عمومی کنشگران عرصه قدرت، بنا بر صراحت و شفافیت است، تصریح و تشریح می‌شود که هسته مرکزی آن، در مرتبه اولیه «تفکر انتقادی» و در مرتبه ثانویه «تفکر خلاق» است.
حسینی ادامه داد: ما با اثری مواجهیم که در وهله اول«بدیع»است، در وهله دوم «وسیع»، در وهله سوم «به‎روز» و در وهله چهارم«استراتژیک»؛در حالی‌که هریک از این چهار«اتهام»، برای صدورِ حکم اعدام، کافی و بلکه وافی است! لطفاً باز هم به تجربیات خودتان مراجعه کنید و ببینید که در جامعه ما، با «آثار نو و مفاهیم جدید»، عمدتاً چه تعاملی شده است؟آیا برخورد عامه خواص و عوام ما با یک مقوله نوآورانه در بدوِ امر، غالباً مثبت و خوش‌آمدگویانه بوده یا نفی و انکار و رویکرد ستیزه‌جویانه و البته بعضاً با لعاب عالمانه و نقاب نقادانه؟ و باز حافظه تاریخی‌تان را مرور کنید و بپرسید که در «مسائل و موارد پرمخاطب» برخورد تاریخی، بیشتر اقبال و استقبال بوده یا اِدبار و استرداد؟
وی گفت: خاطرتان هست همیشه احساس می کردیم نه تنها محتوا، که حتی تصاویر کتب درسی‌مان هم، متعلق به عهد دقیانوس و برای دایناسورها طراحی شده است؟ پس این بار به مناقشاتِ روز توجه کرده و ببینید که اگر قرار باشد کتابی برخلاف روالِ کتب آموزشی گذشته، بنابر ماهیتِ «به‌شدت» و «به‌سرعت» متحول‌شونده رسانه‌ها، از مفاهیم و عکس‌هایی استفاده کند که بحث روز و دغدغه رایجِ دانش‌آموزان چه در مرزهای ملی و چه در سطح بین‌المللی باشد، چه قشقرقی به پا می‌شود!برای کتابی که قرار است در بطن و متن سواد رسانه‌ای، مهارت «تفکر» را در نوجوانان تقویت کند، استفاده هوشمندانه، عالمانه و عامدانه از تصاویر توجه‌برانگیز با مقدمه و مؤخره‌ایتأمل‌شده، قوت کتاب است یا ضعف آن؟ هر چند از زمان سیاست‌گذاری و طراحی کاملاً یقینی بود که این رویکرد متهورانه و خرق عادت در کتب آموزش و پرورش،
مدیر گروه علوم نوین رسانه دانشکده ارتباطات دانشگاه صدا و سیما گفت: بهترین مستمسک است برای سطحی‌انگاری و بهره‌برداریمخالفان، آن هم در عصری که به لحظه، هزاران برابر بیشتر و هزاران بار غلیظتر از این تصاویر و مضامین، در دسترس هر دانش‌آموزی هست و اساساً هدف این کتاب، مصونیت‌بخشی به همین دانش‌آموزان در برابر خطراتِ به مراتب بزرگ‌ترِ این فضاهاست!و اما از همه فراتر، اگر حیطه اثرِ یک اثر، از منظر مفهومی ویا مصداقی، تنه به تنه سیاست زده و پنجه در پنچه اقتصاد انداخته و گام به گام با «تفکر استراتژیک» بالا رود، سرمایه آرامشِ سوءاستفاده‌کنندگان است یا مایه نگرانی آنها؟ به زبانی صریح‌تر اگر سواد رسانه‌ای عامه مخاطبان بالاتر رود آیا سود دلالانِ اقتصادی که بر نردبانِ جهلِ مردم بالا رفته و از نقصِ مهارتِ آنها برای نقضِ حقوقِ مخاطبان سوءاستفاده کرده‌اند، بیشتر می‌شود یا کمتر؟ مردمی که بدانند متاعِ عمرشان را به هر کالای بی‌کیفیتِ رسانه‌ای نفروخته و راه تشخیص سره از ناسره را بهتر بشناسند، مشتریانِ بهتری برایتولیداتِ فله‌ای بی‌کیفیت‌اند یا آنها که اطلاعات رایگان را به قیمت گران از سرویس‌های پیامکی و تبلیغاتِ آبکی دریافت می‌کنند؟ اساساً خام‌فروشان، مردم خام را بیشتر می‌پسندند یا مخاطبانِ پخته را؟!
وی افزود: از این‌روست که من بر این باورم که هنوز موج واکنش‌ها بر مفهوم «نهضت سواد رسانه‌ای»، اوج نگرفته است، هم‌چنان‌که نقدهای عالمانه نیز هنوز بر آثار این حوزه، به قدر ضرورت و کفایت، سایه نیانداخته است.چرا که اگر در دهه شصت، یک نهضتِ فراگیر و همه‌جانبه برای ریشه‌کنی بی‌سوادیدر این مرز و بوم، به راه افتاد و برکاتش ایران را مدرسه کرد، در دهه نود باید نهضتی عظیم‌تر برپا شود و سوادِ روز را همگانی کند و آنگاه که این نهضت جدی‌تر شود، سهم‌برندگان از بی‌سوادی و جهلِ مردم که نه تنها «سود» خود که حتی «بود» خود را در خطر خواهند دید با تمامِ عِده و عُده، دست به کار خواهند شد. چرا که مردم آگاه، دیگر از هر «منبعی» خبر نمی‌گیرند و از هر «فرستنده‌ای» اثر نمی‌پذیرند و از هر «رسانه‌ای» توقع مشروط و محدود (و نه بی‌قید و شرط یا نامحدود) دارند و نسبت به لایه‌های «متن» و «زیرمتن» و «فرامتن» تحلیل و تفسیر دارند و هر صاحب‌منصب یا شبکه ماهواره‌اییا رسانه این‌وَری و آن‌وَری نمی‌تواند یک شبه و با یک شُبهه، ذهن مردم را مشوش و زندگی مردم را مخدوش کند.
حسینی گفت: به مفهومِ مقدسِ «نهضت سواد رسانه‌ای» بیش از این نمی‌پردازم و بازمی‌گردم به مصداق «کتاب تفکر و سواد رسانه‌ای». کتابی که نخستین بار است که روی میز دانش‌آموزان ایرانی -و پس از آن‌که حداقل 88کشور جهان به آن توجه ممتازی کرده‌اند- قرار گرفته و هر چند خیلی دیر شده ولی برای آن‌که دیرتر نشود، باید به مقام اقدام و عمل می‌رسید.تأخیر در تولد این نوزاد، به‌رغم هزاران فرصتِ از دست‌رفته، فرصت بهره‌گیری از تجربه دیگر نظام‌های آموزشی و ایستادن بر شانه غول‌ها و عبرت‌گیری از تجارب دیگران را فراهم کرد و هرچند هیچ اثرِ بشری خالی از خطا نیست اما نسبت خطا را -خاصه به نسبت زمان و امکان و مقدوراتِ نظامِ تألیفِ کتبِ درسی در ایران- تا حد مقبولی کاهش داد.یادمان باشد که سطح توقعات و انتظارات، مهمترین رکن در ارزیابی است و اگر واقعیت‌ها و محدودیت‌ها از یکسو و نمونه‌های موجود در ایران و جهان از سوی دیگر، دیده نشود، تصورات مبتنی بر تصویر واقعی نخواهد بود. به بیان صریح‌تر، به تجربه دریافته‌ام که عمده دلسوزانی که توقع دارند 50سال تأخیر ما در آموزش سواد رسانه‌ای،
مدیر گروه علوم نوین رسانه دانشکده ارتباطات دانشگاه صدا و سیما ادامه داد: به یکباره و معجزه‌وار با اولین و تنها کتاب درسی این حوزه در ایران، مرتفع شود و تمامِ مبانی و مفاهیمِ علم ارتباطات و دیگر علوم مرتبط در آن آورده شود، هر چند تخصص‌های ارزنده‌ای دارند، اما تا به حال حتییک کتاب آموزشِ همگانی–و نه کتب تخصصی دانشگاهی- در این حوزه ندیده‌اند. چه آن‌که آموزشِ حوزه عامه (Public) با آموزشِ حوزه دانشگاهی (Academic)، نه تنها در «منابع»، که در «مبانی» هم متفاوت است و بسیاری از صاحب‌نظرانِ حوزه مفاهیمِ نظری در «دانشگاه‌ها»، جامعیتِ کافی و وافی و حتی در مواردی زاویه دیدِ درستی نسبت به مقوله آموزش ابتدایی و متوسطه در «مدرسه‌ها» را ندارند.صریح‌تر این‌که برخی از این بزرگان، هرچند ممکن است در «اصل مفهومِ نظری سواد رسانه‌ای» صاحب نظر باشند اما در «کیفیت آموزشِ عملی سواد رسانه‌ای»، بدون آن‌که خودشان بدانند و بخواهند، فاقد صلاحیت‌اند. درست همانگونه که هر «عالمی» بدون طی بسیاری از مقدمات و مهارت‌ها، «معلم» خوبی نیست؛ همچنان که بسیاری از مربیان فوتبال، فوتبالیست‌های خوبی نبوده‌اند! (هرچند در مثل مناقشه نیست.) از این‌رو ما در حوزه «صاحب‌نظران» شایسته برای نقد اثر نیز مبتلا به «مغالطه»ایم و صرف دانش رسانه و حتی تجربه دانشگاه، به هیچ‌وجه نشان از صلاحیتِ تام برای ارزیابی کتاب آموزشی برای «مخاطب نوجوان» نیست؛ گویی نقد کتاب سواد رسانه‌ای، خودش مستلزم سواد رسانه‌ای است!
هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند
در اینجا به دو نوع «دوگانه» در «واکنش» به کتاب (و نه الزاماً نقد آن) اشاره می‌کنم:
الف) دوگانه «رویکرد علمی» و «رویکرد سیاسی».
ب) دوگانه «نقد کتاب» و «نقد به بهانه کتاب».
حسینی گفت: واکنش‌های علمی، حتی اگر به‌شدتِ جانبدارانه و غیرمنصفانه باشد، باز هم معمولاً بهره‌هاییسازنده برای جریان‌سازینهضت سواد رسانه‌ای دارد؛خاصه آن‌که یک شوخی بسیار جدی در فضای دانشگاهی ما و به‌ویژه دانشکده‌های ارتباطات، رایجاست و آن این‌که انگار تأیید جدی–و نه مطلقِ- یک اثر، به شدتِ اُفتِ کلاس دارد و حتییک مورد هم به خاطر نمی‌آورم که اثر برجسته‌ای از نویسندگان داخلی ویا خارجی، با تأیید و تقدیرِ جدی و جمعی استادان ارتباطات مواجه شده باشد! اینرا بارها در جلسات تقدیر و رونمایی آثار نیز دیده‌ام که منتقد به شکلی بنیادین و بنیان‌افکن، اساسِ اثر را با خاک یکسان فرموده ولی در نهایت از تلاشِ مؤلف قدردانی کرده است؛ از اینرو آموخته‌ام که «سقفِ» توقعاتم را در تقدیر و تأیید، به «کفِ» واقعیت، نزدیک کنم!
وی ادامه داد: اما مناقشاتِ تمام‌ناشدنی سیاسی که در بسیاری از موارد، به جای شاخص «حق و باطل» در معنا و جایگاه صحیحِ خود در «فریضۀ سیاسی»، به شاخص «حب و بغض» در «سیاست‌بازی» بدل می‌شود، عمدتاً به سمت «دو قطبی‌سازی» پیش می‌رود.از اینرو در رویکردهای سیاسی، کمتر واکنشی است که کمترین سوددهی را به حالِ فرایندِ علمی و عملی نهضت توانمندسازی عمومی داشته و متأسفانه عمدتاً دعواهای جناحی، مباحث تخصصی را مستمسک دعواهای زرگری خود قرار می‌دهند. منتقدان و مخالفان وزیر فعلی آموزش و پرورش و حتی دولت حاضر، گاهی چنان چماقی از این کتاب برافراشتند که خودش به عنوان یک «مطالعۀ موردی» در حوزۀ سواد رسانه‌ای در دانشگاه‌ها قابل ملاحظه است و در نقطۀ مقابل، همین کتاب، گاهی به چنان سپری برای سنگرگرفتن و پاسخ تمامی شبهات و انتقادها در تمامی عرصه‌ها به وزارتخانه و حتی کل دولت(!) تبدیل شد که می‌توان از آن یک پایان‌نامه استخراج کرد.
وی افزود: این که این کتاب چقدر می‌تواند نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را تحت تأثیر قرار داده و له یا علیه کدامین نامزدها مورد سوء استفاده قرار گیرد، بیش از آن که به ماهیتِ کتاب مرتبط باشد به خلاقیتِ کمپین‌هایتبلیغاتِ انتخاباتی وابسته است! و در رویکرد سیاست‌زده، هیچ عجیب نیست که یک مزدورِ جناحی، کتاب را نخوانده و حتی ندیده، با پُزی عالمانه، سهم خود را مطالبه کند. ختم این بخش را به این تذکر بسنده می‌کنم که بنده از ادعای برخی رسانه‌ها درموردِ اغراضِ سیاسی دولت نسبت به بهره‌برداری‌های خاص از این کتاب بی‌اطلاعم ولی بر خود واجب می‌دانستم که اگر چنین کتابی در هر دولتی، با هر سلیقه و مشرب سیاسی، ذیل نظام جمهوری اسلامی ایران در دست تألیف قرار می‌گرفت با تمام بضاعت علمی و عملی خود، در راستای تحقق نهضت مقدس سواد رسانه‌ای، از هیچ اقدام آموزشی و تعالی‌جویانه‌ای دریغ نکنم.
مدیر گروه علوم نوین رسانه دانشکده ارتباطات دانشگاه صدا و سیما یادآور شد: اما کتاب فتح باب کرده است، آن هم در عرصه‌های مختلف؛ چه در محتوا و مضمون و چه در شکل و شیوۀ ارائه. طراحی آموزشی سواد رسانه‌ای برای نوجوان، لاجرم اقتضائاتیدر فرم و محتوا دارد که با نخ تسبیح کتاب، دانه‌های آن دارند گرد هم می‌آیند. علاوه بر آن‌که در کتاب در قالب فصل‌بندی، ادبیات نگارشی، موقعیت‌های آموزشی، فیلم‌های تعبیه شده در متن و بطن دروس، تصاویر، طنزهای رسانه‌ای، عکس و مکث، پرسش‌های مطرح شده، فعالیت‌های کلاسی، تکالیف فردی و... تیم تألیف، تلاش شایانی کرده‌اند، اما برکات نهضتی فراگیر و همگانی، به واسطه دغدغه‌مندان و پیش‌گامان، ظهور و جلوۀ مضاعفییافته است:ابزارهای مکمل و کمک‌آموزشی، سایت‌های اینترنتی پشتیبان، گروه‌های تلگرام مستقیم و غیرمستقیم، کارگاه‌های آموزشی، جلسات نقد و بررسی، بازخورهای گسترده، ارزیابی‌های میدانی و... باران نعماتی هستند که نهال نورس همۀ ما را آبیاری می‌کنند. درست در میان همین میدان است که می‌بینیم در کنار «نقد کتاب»، برخی کتاب را «بهانه» می‌کنند تا نقدهای کلان خود به نظام آموزشی،
وی افزود: نظام رسانه‌ای و حتی نظام سیاسی را مطرح کنند؛ چیزی که نه کتاب داعیۀ آنرا دارد و نه توانش را، اما بستری مبارک است برای آن‌که برخی از دغدغه‌های دلسوزانه به این واسطه از پستوی کتب تخصصی و مقالات دانشگاهی، به عرصۀ عمومی سرریز کند. کم نیستند استادانی که به تأکید شواهد موجود و تأیید خودشان، حتی کتاب را یک دور کامل هم تورق نکرده‌اند –چه رسد به مطالعه و ملاحظه فیلم‌های در دل دروس و...- لکن بر آن نقدوارۀ مشبعی نوشته ویا در جلسات ارزیابی حاضر شده‌اند و در فضای مساعدِ فراهم‌شده، از ملاحظات اصلاحی خود –نه بر کتاب- که بر جریان رسانه‌ای کشور گفته‌اند؛ مواردی که پیشتر محملی برای طرحشان در  فضای عمومی موجود نبود. بدیهی است که در این میانه، برخی هم به حق یا ناحق، عصارۀ گلایه ویا مطالبۀ اصلی‌شان، نبودن خودشان در جمع شورای تألیف کتاب حاضر است. همکاران محترمی که بسیاری از آنها مستقیماً و برخی با واسطه از بنده فرایند انتخاب و گزینش گروه نگارش کتاب را پرسیده و نسبت به آن نقد داشته‌اند.
وی گفت: پاسخ جامع به این پرسش، نه در حیطۀ اختیارات و نه حتی در پهنۀ اطلاعات من است و بنده نیز به دعوت مسئولین امر –و البته با کمال میل و افتخار- در خدمت بوده‌ام.یقین دارم که اطلاع‌رسانی شفاف در این مورد، بیش از پیش توسط مسئولینش صورت خواهد گرفت لکن نگفتن دو ملاحظه‌ای را که از نزدیک و به عینه مشاهده کرده‌ام، جفا می‌دانم. اول آن‌که شاهد تلاشِ مکرر و مراجعات متعددِ مسئولینِ مستقیمِ نگارش کتاب، به ویژه سرکار خانم دکتر دانشور و جناب آقای فلسفی، برای مشاوره، مصاحبه، استفاده از ملاحظات و حتی حضور جمعی از صاحب‌نظران و استادان فن بوده‌ام و از برکات این تعاملات در حد مقدور در اثر بهره برده‌ایم. دوم آن‌که برای نگارش یک کتاب تحصیلی که در حکم یک سند آموزشی است، ترکیبی چندوجهی از تخصص‌ها و توانمندی‌ها ضروری است که در جمع شورای مؤلفین کتاب تفکر و سواد رسانه‌ای، نمونۀ مقبولی از آن به چشم می‌خورد.
حسینی گفت: ترکیب تخصص‌ها از دکترای برنامه‌ریزی آموزشی، دکترای فرهنگ و ارتباطات، دکترای فلسفه، دکترای ارتباطات اجتماعی و کارشناسی ارشدهای ارتباطات، جامعه‌شناسی و مدیریت؛ ترکیب سنی از دهه 30 تا اواخر دهه 70 (که اگر تنوع سنی برای بسیاری از کتب مطلوبیت نداشته باشد، یقیناً برای چنین کتابی موضوعیت دارد.)؛ ترکیب جنسیتی از هر دو جنس؛ ترکیب نگارشی با سابقۀ تألیف دانشگاهی و توان نگارش نوجوانانه (همانطور که پیش‌تر عرضه شد ایراد برخی از استادان دانشگاهی این است که با ادبیات عامه و نوجوانان آشنا نبوده و این ایرادِ عیان در برخی کتب حال حاضرِ آموزش و پرورش به شدت نمایان است. اما از سوی دیگر، همانقدر که برای این اثر، «ادبیات عامیانه» نیکو است، «ادبیات عوامانه» آفت است. اساساً یکی از ایرادهای جدی حوزۀ ارتباطات ایرانی این شده که به جای آن‌که «ادبیات عالمانه» در «قالب عامیانه» مطرح شده که امکان بهره‌برداری «عامه» فراهم شود، شیادان به جای استادان سکاندار شده و مفاهیم عوامانه را در قالب ناشیانه،
وی ادامه داد: به اسم تحلیل‌های ارتباطی و نقد فیلم و ارزیابی بازی‌ها و فضای مجازی، به خورد عامه می‌دهند؛ گویی: کَرم‌دارانِ عالَم را دِرَم نیست/دِرَم‌دارانِ عالَم را کَرم نیست! از اینرو در گروه نگارشییک اثر برای نوجوانان باید علاوه بر توانِ «علمی»، توان «قلمی» نیز لحاظ شود؛ قلمی که با زبان و بیان نوجوانِ امروز، امکانِ همسازی داشته باشد و برکت جمعِ حاضر که صاحبِ تألیف در سطوح مختلفِ دانشگاهی و عمومی و دارای تجربه در هر دو حوزه بودند، بسیار پیش‌بَرنده و راهگشا بود.) ترکیب معلمی (اگر در تیم تألیف، کسانی نباشند که بالفعل و در حال حاضر، معلم نباشند، بسیاری از شاخص‌ها به‌رغم توجهِ علمی در مقام عملی از دست می‌رود. تأکید می‌کنم که من با این انگاره مخالفم که «الزاماً معتبرترین و والامرتبه‌ترین استادان دانشگاه،
وی گفت: بهترین مؤلفین کتب درسی مدرسه هستند!» این دو حوزه، دو تخصص کاملاً مجزا هستند و تنها در این فرض قابل پذیرفتن‌اند که یک استادتمام دانشگاه، سابقه و مهارت و تخصصِ نگارشِ کتبِ نوجوانان در گذشتۀ نزدیک داشته باشد که متأسفانه در کشورمان کمتر شاهد چنین ترکیب و تلفیقی هستیم.)، ترکیب علمی و عملی (سابقۀ سالها برگزاری مکرر و متنوع کلاس‌ها و کارگاه‌های متعدد و متنوع سواد رسانه‌ای توسط برخی از اعضای تیم تألیف، سبب می‌شد که به جای«ذهنیت» و تصور، بسیاری از ارزیابی‌ها بر مبنای «عینت» و تجربه باشد.)، تکثر و تسلط به مطالعات موردی خارجی و داخلی مرتبط (در تیم تألیف، یکی از ملاحظات، ضرورت تسلط و دانشِ آموزش سواد رسانه‌ای در دیگر کشورها و مطالعات انجام شده در ایران، اعم از پایان‌نامه‌ها، کتب و مقالات بود که برخی استادان جمع، علاوه بر این‌که خودشان صاحب تألیف بوده و راهنمایی، مشاوره و داوری بسیاری از آثار این حوزه را داشتند، تسلط و شناخت مناسب و متناسبی از آثار داشتند و از این‌رو نه تنها به جدیت تجربۀ دیگر کشورها، که ملاحظات و مطالعات داخلی، مد نظر بود.)، تنوع جغرافیایی تجارب (ملاحظات بومی و فرهنگی کشور پهناور و متنوع ما، با تجربۀ خدمت و حضور نویسندگان در اقلیم‌های مختلف، اقتضائات خاصی دارد. از اینرو در کنار فرایندهای علمی، دقت در اسناد بالادستی و مکاتبات با صداوسیما، معاونت جوانان وزارت ورزش، پلیس فتا، مرکز پژوهش‎های سنجش افکار و دانشگاه مطالعات جهان، رجوعبه خوداظهاری و نظرسنجی از 368دانش‌آموزان شهر تهران و شهرستان‎های استان تهران، البرز، آذربایجان شرقی، اصفهان و هرمزگان و تجارب نویسندگان، موضوعیت داشت.)
حسینی گفت:در نهایت تأکید مجدد می‌کنم بر ضرورت ارزیابی‌های عالمانه که در خدمت اصلاح مؤثر و مکرر کتاب قرار گیرد؛ به تعبیر دیگر همانقدر که به بازنگری مکرر و نوبه‌ای کتاب سواد رسانه‌ای هم به واسطۀ ماهیتِ این درس و هم دریافت نقدهای سازنده معتقد و امیدوارم، از رکود و فروگذاری این مهم، نگرانم و امیدوارم که حساسیت اجتماعی در اوج‌گیری موجِ نهضت سواد رسانه‌ای در کل کشور، چنان فزاینده شود که نه تنها بازنگری این اثر که نگارش آثار جدید برای دیگر پایه‌های آموزش و پرورش و نیز کتب مکمل و متنوع، به یک فریضه بدل شود که ما در ابتداییک نهضت با یک تأخیر 50ساله (نیم قرن) قرار داریم و افق‌های روشن نظام و انقلاب، در گرو اهتمامی دو سویه از جانب ملت و حکومت است.
2
امتیاز: 2 (1 رای)

ارسال نظر

Image CAPTCHA