به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، نشست علمی - تخصصی واحد تحقیق، توسعه و آموزش زبان و ادبیات فارسی با عنوان «آموزش زبان فارسی در هند» با تاکید بر برنامه درسی و منابع آموزشی ساعت 14 الی 16 امروز (یکشنبه 17 دی ماه) در سالن اجتماعات سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، طبقه هشتم برگزار شد.
در این نشست خانم دکتر شیرین معصومی دانش آموخته دوره دکترا در هند با اشاره به تاریخچه ورود زبان فارسی به شبه قاره هند اظهار کرد: زبان و ادب فارسی در هند سابقه دیرینهای دارد.
زبان فارسی هشت قرن پیش وارد هند شد و قریب ۷۰۰ سال بر تارک اندیشه، روابط، سیاست، اقتصاد و فرهنگ مردم هند حاکمیت داشت. از شواهد و مدارک تاریخی چنین برمیآید که در سده سوم هجری، برای نخستین بار هندوان فرصت یافتند تا با فارسیزبانان آشناییِ مؤثر پیدا کنند.
در آن زمان بنا به قول ابن حوقل در صورهالارض و اصطخری در المسالک و الممالک، مردمِ «مُلتان» و «منصوره» به زبان عربی و سِندی، و مردم «مُکران»، به زبان فارسی سخن میگفتند.
در اوایل سده چهارم هجری، در سِند شاعری ظهور کرد مشهور به رابعه بنت کعب که اشعار فصیح دلکشی از او در قدیمیترین تذکرهها نقل شده است و نشان می دهد که در زمان او، زبان فارسی در سِند رواج داشته است.
زبان فارسی پیش از آنکه هندوستان مستعمره انگلستان شود، دومین زبان رسمی این کشور (در دوره گورکانیان زبان رسمی) و زبان فرهنگی و علمی بشمار میرفت. اما پس از استعمار، انگلیسیها د رسال ۱۸۳۲ با زور انگلیسی را جایگزین فارسی کردند
زبان فارسی در دوره غزنویان، زبان ادبیات، شعر، فرهنگ و دانش بود. با تأسیس امپراتوری مغول هندوستان به اوج پیشرفت خود در هند رسید و زبان رسمی هندوستان شد.
زبان فارسی هندوستان شاعران بزرگی همچون بیدل دهلوی، و امیر خسرو دهلوی و دستگاه شعری سبک هندی را در خود پروراند. از دیگر شاعران نامدار فارسی زبان شبه قاره هندوستان، میتوان از اقبال لاهوری نام برد.
همچنین پارسیگویان هندوستان، واژهنامههای ارزشمندی برای زبان پارسی گردآوری کردند که از آنجمله میتوان به فرهنگ ابراهیمی از ابراهیم قوامالدین فروغی، فرهنگ آنندراج از محمد پاشا، اشاره کرد.
وی افزود: برخی معتقدند زبان فارسی درهند حدود یک هزار سال سابقه دارد که درحدود ۶۰ دانشگاه، دانشکده یا ترکیبی از آنها توسط ۱۷۰ استاد تدریس میشود. درحال حاضر در بیش از ۵۰ دانشگاه هند زبان و ادبیات فارسی تدریس میشود و در چندین دانشگاه این کشور نیز بخش مستقل زبان فارسی وجود دارد. دانشگاههای علیگر، دهلی، جواهر لعل نهرو، جامعه ملی اسلامی، کشمیر، لکهنو، بنارس، پاتنا، بوپال، عثمانیه، بمبئی، گوهاتی، بی آرامبیدکر (مظفرنگر) و مگد، از دانشگاههایی هستند که گروه مستقل فارسی دارند. مراکز تحقیقات زبان فارسی نیز در دانشگاههای علیگر، مولانا آزاد، پاتنا، مالیر کوتلا و احمدآباد، نیز فعالیت دارند. با این وجود هنوز آمار دقیقی از تعداد مراکز آموزش زبان فارسی در هند در دسترس نیست.
تاکنون تعداد زیادی دانشجوی زبان فارسی از هند برای شرکت در دورههای دانشافزایی به ایران اعزام شدهاند.
وی افزود: پس از حمله سلطان محمود غزنوی به هندوستان دراوایل سده پنجم هجری زبان فارسی با آمدن سپاهیان محمود در شبه قاره گسترش مییابد. البته نباید سهم صوفیان را که مبلغان اصلی اسلام و زبان فارسی بودند، فراموش کرد. بزرگ صوفیانی چون هجویری، خواجه معینالدین چشتی، شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی، سیداشرف جهانگیر سمنانی، سیدعلی همدانی و... که با گفتار و کردارشان بر خیل مسلمانان و فارسی زبانان افزودند. حکومت پادشاهان مسلمان، به ویژه پادشاهان پارسی گوی هندوستان در سراسر شبه قاره را هم نباید از یاد برد، زیرا آنان با حمایت و پشتیبانیِ فراوان خود از علماء، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان و سایر فرهیختگان موجب شکوفایی و ارتقای زبان فارسی شدند و در این باره منابع و مآخذ فراوان است.
رسمیت یافتن زبان فارسی به عنوان زبان دین، سیاست، ادب و هنر در شبه قاره موجب شد که علاوه بر پدید آمدن آثار فراوان فارسی در آن سرزمین توسط اهالی شبه قاره یا ایرانیان و دیگر مهاجران، به ویژه در زمینههای تاریخ، فرهنگ، دستور، یادنامه (تذکره) و انشاء آثار بزرگان شعر و ادب و عرفان ایران زمین مورد پذیرش دانشوران و متفکران قرار گیرد و درباره آنها پژوهش شود یا به زبانهای گوناگون بومی سرزمین هند و پاکستان ترجمه گردد.
زبان فارسی هشت قرن پیش وارد هند شد، ۷۰۰ سال بر تارک اندیشه، روابط، سیاست، اقتصاد و فرهنگ مردم هند حاکمیت داشت. به گونهای که کلیه آثار مهم فرهنگی، مذهبی، سیاسی، ادبی، مکاتبات، اسناد شخصی و دولتی و احکام قضایی هند به زبان فارسی نوشته میشد. هم اکنون آثار و نسخ خطی بسیار ارزنده موجود در هند حکایت از این واقعیت دارد. در سراسر هند بیش از پنجاه بخش زبان فارسی در دانشگاهها و کالجها به فعالیت اشتغال دارند. بیش از یکصد مدرسه و دبیرستان فعالانه به تدریس زبان فارسی میپردازند. در اکثر قریب به اتفاق مدارس سنتی اسلامی، زبان فارسی در متون درسی وجود دارد و همه علما و مدرسین با دیوانهای شعرای بزرگ، خصوصاً گلستان سعدی، آشنا و مأنوس هستند. زبان فارسی از آن رو که قرنها زبان رسمی سلاطین گورکانی درهند بود، علاوه بر آن تکلم گونهای از زبان پارسی توسط اقلیت پارسیان هند، تأثیر قابل ملاحظهای بر زبانهای رایج در شبه قاره بهویژه زبان اردو داشتهاست.
وی با اشاره به منابع مورد استفاده در هند اضافه کرد: در قرن یازدهم و دوازدهم هفده فرهنگ در هند تألیف گردید. از آنجمله است:
1. برهان قاطع تألیف محمد حسین متخلص ببرهان که سال پایان تالیفش ۱۰۶۲ میباشد و بترتیب حروف تهجی تنظیم گردیده. هزارها لغت و معنی زائد بر فرهنگهای سلف دارد که بعضی اصیل نیست. این فرهنگ شهرت بسیار یافته و چندین نوبت چاپ شدهاست.
2. فرهنگ رشیدی تألیف عبد الرشید الحسینی از مردم سند است که تحقیقات مفیدی در لغات فارسی کرده و حرف اول و دوم بترتیب حروف تهجی است و بسال ۱۲۹۲ در کلکته چاپسر بی خوردهاست.
3. بهار عجم تألیف «تیک چند» متخلص به بهار است. در ۱۱۵۲ به اتمام رسیده و شامل الفاظ مرکب و اصطلاحات فارسی است. بقدری پسند ادباء معاصر او واقع شد که تا ۱۲۰۰ که تاریخ وفات مؤلف است هفت بار بچاپ رسید و پس از آن هم چند بار چاپ سنگی خوردهاست.
از سده سیزدهم یازده فرهنگ در دست میباشد:
1. انجمن آراء ناصری تألیف رضا قلی هدایت از رجال نامی سلطنت ناصر الدین شاه قاجار و صاحب تالیفات بسیار دیگر است و در سال ۱۲۸۸ پایان یافته و در همان سال هم چاپ سنگی خوردهاست.
ترتیب لغات به حروف تهجی است و تلفظ را به کمک هموزن هر لغت روشن ساختهاست. دیگر هفت قلزم تألیف غازی الدین حیدر فرمانروای استان اود واقع در شمال هند است.
از ۱۲۲۹ که سال جلوس او بوده تا ۱۲۳۲ آنرا نوشته و قبول محمد نام آنرا مرتب کرده و دیباچه آنرا نگاشته است. این فرهنگ براساس برهان قاطع قرار دارد و دو بار بچاپ سنگی رسیدهاست.
2. غیاث اللغات تألیف محمد غیاث الدین رامپوری که چهارده سال رنج برده و کتاب خود را بسال ۱۲۴۲ بپایان رسانیدهاست. لغات عربی و اصطلاحات علمی بسیاری در آن مضبوط و حرف اول و دوم هر لغت بترتیب حروف تهجی است.
در ابتدای قرن چهاردهم مفصلترین فرهنگ فارسی بنام عبارتند از:
1. - فرهنگ آنندراج آنندراج فرمانروای شهرستان ویجینگر واقع در جنوب هندنوشته شد. مؤلف محمد پادشاه متخلص بشادد بیرراجه آنندراج و مردی دانشمند و شاعر بوده. لغات عربی را از منتهی الارب و منتخب اللغه و صراح و غیاث و فرهنگ فرنک (اشتاینگس یا جانسون) و لغات فارسی را از مؤید الفضلا و بهار عجم و غیاث و انجمن آراء و برهان و هفت قلزم و کشف اللغات و شمس و مصطلحات وارسته با توضیح و شواهد هر یک نقل کرده و بترتیب حروف تهجی درآوردهاست. از جهانگیری و رشیدی و سراج استفاده نکرده. تاریخ پایان تألیف ۱۳۰۶ است بسال ۱۳۰۷ در شهر لکهنو در ۳۰۱۱ صفحه بزرگ چاپ سنگی خوردهاست.
ارسال نظر