رشد اخلاقی تابعی از رشد عقلانی است



به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش پانا، چهاردهمین نشست بزم اندیشه که به همت سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برگزار شد به ارائه کمال خرازی رئیس هیئت امنای پژوهشکده علوم شناختی با موضوع علوم شناختی و الگوهای یادگیری اختصاص داشت.

بعد از سخنان خرازی تنی چند از اساتید پژوهشکده علوم شناختی طی میزگردی به ارائه آخرین یافته های دانشمندان حوزه علوم شناختی در زمینه یادگیری پرداختند و مهدی دوایی، محسن میرمحمد صادقی و یلدا دلگشایی در این خصوص اظهارنظر کردند:

مهدی دوایی: رشد اخلاقی تابعی از رشد عقلانی است

مهدی دوایی که سخنان خود را در زمینه مدیریت رفتار با رویکرد شناختی ارائه می کرد گفت: ما نظریه هایی را دنبال می کنیم که بر باورها و شناخت ها در تعیین رفتارها تکیه دارد. اگر باور را عوض کنیم رشد اجتماعی بالا رفته سلامت رفتار تغییر می کند. مثلا دانش آموز بداند علی رغم اینکه در ریاضی نمره کم گرفته می تواند در رشته های دیگر موفق باشد.

وی ادامه داد: رشد اخلاقی تابعی از رشد عقلانی است یعنی اول رشد عقلانی یا شناختی باید صورت گیرد تا رشد اخلاقی انجام شود.

این پژوهشگر اظهار داشت: باید برنامه هایی را تدارک ببینیم به انگیزه ها و نیت ها اولویت داده شود یعنی بچه ها یاد بگیرند فقط درباره آنچه می بینند قضاوت نکنند. این به معنی این است که بتوانند به احساس طرف مقابل پی ببرند.

وی در خصوص یکی دیگر از ملاکهای رشد عقلی و به تبع آن رشد اخلاقی به موضوع رابطه علت و معلولی و اولویت دادن به آن به جای اتفاق و شانس اشاره کرد و گفت: بچه ها نباید احساس کنند اتفاقات جهان تصادفی است و علت خاصی ندارد .

وی در پایان خاطرنشان کرد: در روش شناختی اولویت دادن به تنبیهات اصلاحی به جای تنبیهات کیفری یکی دیگر از اصول است. و اصل دیگر این است که اگر ما کارکردهای اجرائی مغز را تقویت کنیم می توانیم انتظار بهبود کارکرد رفتاری و تربیتی را داشته باشیم و در بزرگسالی تقوا را تجربه کنیم .

محسن میرمحمد صادقی: باید یادگیری را یک فرایند مستمر ببینیم

محسن میرمحمد صادقی یکی از اعضای میزگرد به ارائه سخنان خود با موضوع یادگیری عمیق بر اساس علوم شناختی پرداخت و گفت: اصولی که درباره مغز به دست آمده که یکی از آنها خاصیت منحصر به فرد بودند است. همه مغزها در همه امور خوب نیستند و مغز مداوم در حال تغییر است . یادگیری کارکردی شبکه ای دارد یعنی ارتباطی بین یادگیری های قبلی و بعدی وجود دارد .

وی ادامه داد: این آموزه ها منجر به یکسری دلالت می شود که از  آن جمله این است که مغز تغییر پذیر است و باید یادگیری را یک فرایند مستمر ببینیم. ما در دانش حوزه های جدا از هم نداریم در حالیکه الان بین آنچه در فضای علمی و فضای مدارس اتفاق می افتد تفاوت وجود دارد.

 مدرس پژوهشکده علوم شناختی خاطرنشان کرد: نمی توانیم نگاه دیسیپلینی را ادامه دهیم باید به سمت نگاه تلفیقی و پیوند تئوری و عمل برویم .

وی در تعریف یادگیری عمیق گفت: اول اینکه یادگیری با کاربرد ارتباط عمیق دارد. دوما شخص می تواند آموخته هایش را در شرایط جدید به کار ببرد . سوما بین یادگیری قبلی و یادگیری بعدی ارتباط وجود دارد یعنی زمانی که یادگیری به آموخته های قبلی وصل شود تبدیل به دانش عمیق می شود .

میرمحمدصادقی با اشاره به اصول حاکم بر مغز و نگاه متفاوت بر مفهوم یادگیری گفت: از این اصول دلالتهایی استخراج می شود که یکی از آنها محیط های یادگیری است که شامل فضای فیزیکی کلاس، طرح درس، معلم و ابزارهای آموزشی است که اگر به اینها شکل دهیم به یادگیری عمیق کمک کرده ایم.

وی افزود: بحث بازتاب یعنی شرایطی ایجاد کنیم که شخص دانسته های خود را به طور دائم بازتاب دهد و این بیان کردن و بازتاب دادن به یادگیری عمیق در مغز کمک می کند.

این پژوهشگر در پایان خاطرنشان کرد: مجموعه این دلالت ها می تواند رویکرد متفاوتی را در بحث یادگیری ایجاد کند تا افراد به جای اینکه انبانی از محفوظات باشند به متخصص تبدیل شوند.

یلدا دلگشایی: ارزشیابی باید برای هر دانش آموز طراحی شود

یلدا دلگشایی یکی از اعضای میزگرد به ارائه سخنان خود با موضوع ارزشیابی در رویکرد شناختی پرداخت و گفت: در رویکرد شناختی دانش آموز خودش را مورد ارزیابی قرار می دهد در حالیکه در نظام های آموزشی قدیمی ارزشیابی ظرفی است که طراحی شده و مدرسه سعی می کند آموخته های دانش اموزان را در آن ظرف بریزد. در این رویکرد به خلاقیت هیچ توجهی نمی شود.

وی ادامه داد: یکی از کارهایی که در این زمینه انجام شد این است که به سراغ تقویت مهارتهایی مثل استدلال، نقدکردن، پژوهش کردن رفتند. امروزه دیگر برای ما مهم نیست دانش آموز در درس فارسی چقدر فهمیده صفت چیست، موصوف چیست، ساختار جمله چیست؛ بلکه مهم این است که ایا دانش آموز می تواند برای یک موصوف صفت سازی کند یا نه.

این پژوهشگر در ادامه به موضوع ارزشیابی در شیوه شناختی پرداخت و گفت: ارزشیابی باید برای هر دانش آموز طراحی شود و ارزشیابی عملکردی به آن اضافه شود یعنی اینکه آیا دانش اموز می تواند در یک گروه موفق عمل کند یا خیر.

دلگشایی اظهار داشت: مشاهده، شناخت و تفسیر و مشارکت دانش آموز و معلم مرتب در حال رفت و برگشت است ما مدتهاست در بحث های دانشگاهی از ارزشیابی به مثابه یاددادن حرف می زنیم ولی مکانیزمی برای آن طراحی نکرده ایم. حال در الگوی شناختی پروسه یادگیری بین معلم و دانش آموز مدام در حال جریان است و این یاددادن باعث ارتقا سطح یادگیری،مهارتی و عاطفی دانش آموز می شود.

3
امتیاز: 3 (1 رای)

ارسال نظر

Image CAPTCHA