
از هنگامی که خورشید انقلاب اسلامی در آسمان این سرزمین به رهبری حضرت امام خمینی (ره) طلوع کرد، بعد از چند سال شعاع اندیشه های ناب و نورانی این شمس پر فروغ تا قلب زمین و زمان پیش رفت به گونه ای که هیچ نقطه ای از این کره خاکی نیست که نام خمینی کبیر و انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت آیت اله خامنه ای را نشنیده باشد.
انقلاب امام خمینی (ره) با جوهره دین و مختصه های ظلم ستیزی ، عدالت خواهی و مردم مداری همراه بود . عناصر قدرتمندی که وقتی با فره مندی و رهبری این مرد بی نظیر در آمیخت، طوفانی سهمگین از خیزش مردمی برپا گردید که تنها یک دولت مستقر و مورد حمایت قدرتهای بزرگ دنیا را که یک حکومت 2500 ساله شاهنشاهی را از بیخ و بن بر کند، بلکه مدنیّت غرب و موجودیت دنیای استکبار را نیز به لرزه و چالش کشاند.
از این رو ، انقلاب اسلامی همچنان که فرصتی برای رویش مجدد ( از صدر اسلام ) و حیرت انگیز گلواژه هایی نظیر خدا ، ایمان ، عدالت و معنویت ، بر شاخه های خشکیده و ترک خورده فطرت انسان معاصر بود، تهدیدی بی نظیر نیز برای دو ابر قدرت جهان آن روز یعنی آمریکا و شوروی سابق به حساب می آمد چرا که این رویش عمومی، نوید بخش افول مکتبهای مادی و مرگ تمدن منحط غرب بود و این حقیقتِ انقلابی است که ( میشل فوکو ) جامعه شناس فرانسوی به زیبایی تمام از آن به ( روح جهان ) تعبیر می کند. به راستی اگر این روح، دیر یا زود با پرچم صاحب الزمان (عج) بر تمام جغرافیای عالم مستولی شود، آیا در آن صورت، باز هم بازوان و پنجه هایی وجود خواهند داشت تا در جهت مطامع زورمداران و ظالمان قرار گیرد . برای همین بود که جبهه کفر، از نخستین روزهای تولد این انقلاب شکوهمند با تمامی توان در برابر آن صف آرایی کرد، تا شاید بتواند این نور را پیش از آن که کانون آن متوجه سایر مسلمانان و ملل آزادی خواه جهان گردد خاموش سازد و یا از گسترش نفوذ آن در جهان بکاهد.
ارسال نظر