
به گزارش واحد خبر روابط عمومی و امور بینالملل سازمان پژوهش، چهارمین جلسه از مرحله دوم سلسله نشست «گفتارهای مبانی نظری تحول بنیادین» با حضور کارشناسان در سالن اجتماعات سازمان برگزار شد. در این نشست تاریخ و فرایند تولد مدرسه به سبک جدید در ایران مورد واکاوی قرار گرفت و به نقد عملکرد کنشگرایان مؤثر در تولد مدارس جدید ایران پرداخته شد.
در ابتدای جلسه آقای عیوضی پژوهشگر گروه مطالعات اجتماعی اشارهای به خاستگاه کنشهای متفاوت در بروز و ظهور مدارس جدید داشت. وی گفت: اندیشهها قطعاً دلالتهای سیاسی دارند و این دلالتها را باید دید. متفکر کسی است که حواسش از یک طرف به این دلالتهای سیاسی است و از طرف دیگر از تبدیل اندیشهها به دلالتهای سیاسی پیشگیری میکند. در باب یک پدیده عظیم فرهنگی مثل تولد مدرسه نمیتوان سه تفکر جداگانه روشنفکری، سنتی و دولتمداری را تحلیل کرد.
عیوضی تأکید کرد: مواجهه با تاریخ به دو شکل کلی است: 1ـ عبرت گرفتن از تاریخ: برای درک اینکه متوجه باشیم کدام مسیرها و عملکردها درست بوده و کدامها غلط اتخاذ شده اند. 2ـ تاریخ فقط گذشته ما نیست چون تا به امروز آمده پس اکنون ما هم هست و در نهایت جامعهای می شود که در امتداد این تاریخ شکل گرفته است و فرصتهای ما را تعیین میکند.
وی ادامه داد: مدرسه یک پدیده و تمدن فرهنگی است. در دل تحولات پیچیده شکل گرفته، دوام یافته و دگرگون شده است. "در مطالعه پدیده تربیت، مطالعه تاریخ و فرهنگ این همانی است. این سه را باید با هم مطالعه کرد" ولی یادمان باشد در طول تاریخ همة تمدنهای جهانی، دلالتهای سیاسی همواره بهجای اندیشهها نشستهاند.
دکتر صادقزاده در ادامه جلسه به دو نکته کلیدی در تحلیل عملکرد کنشگران دوره قاجار اشاره نمود و گفت: اول این که ما در مدارس مان همه آنچه خود غربیها در مدارسش ان اعمال کرده بودند را پیاده نکردیم. بهعنوان مثال آنها نقش "نهادهای مدنی" را در کنار دولت در حمایت از ساختارهای آموزشی دیده بودند ولی ما فقط حمایت دولت را داشتیم و البته هنوز رابطه ملت و دولت نیز در آن برش تاریخی برخلاف کشورهای غربی، نهادینه نشده بود و دوم اینکه ما با یک دید تقدس مآبانه و مطلقگرا به مدارس غربی نگاه میکردیم در حالیکه مدارس غرب با قدمت 200 سالهشان همچنان در معرض اصلاحات مداوم بودند و در مسیر تکامل و پویایی در حرکت بودند. ما یک برش از آنها گرفتیم و با همان تلقی ساده پیش رفتیم.
در پایان دکتر حسنی یک دستهبندی کلی از نقد «کنشهای تولد مدرسه در ایران» ارائه داد:
1ـ بیتوجهی به نهاد مکتبخانه که ریشههای کهن، قوی و پیش برندهای در ایجاد تحولات اجتماعی و تمدن در سرزمین ما ایرانیان داشت و روی آوردن به یک اقتباس و تسلیم و گسست که رویکرد نادرستی بود.
2ـ انحصاری شدن مدارس در اختیار دولتی که همچنان با ملت فاصله داشت و مستبد و سلطهگر بود. در حالی در غرب، جامعه مدنی شکل گرفته بود و دولت به شکل دموکراتیک از ملت دفاع میکرد. در غرب تولید و شکلگیری مدرسه یکی از نشانههای حذف قدرت از کلیساهایی بود که در امر آموزش و تحولات اجتماعی بسیار بازدارنده بودند و در اذهان مردم خاطرات بدی از کلیسا وجود داشت.
3ـ ما برشی از مدارس مدرنیته غرب را در بستر فرهنگی سنتی جامعه ایران وارد کردیم و بذر آن را کاشتیم و قطعاً ثمره و میوه آن همخوانی کمی با فضای آموزشی جامعه ما داشت.
4ـ ما نوسازی مدارس را با غربیسازی به اشتباه گرفتیم.
ارسال نظر